اسکاروایلد:برای مجردها باید مالیات سنگینی مقرر شود چون این انصاف نیست که بعضیها شادتر از بقیه زندگی کنند.
فیلسوفی بزرگ:
ناشناس:من همیشه دستان همسرم را در دستم میگیرم
چون اگه رهاش کنم اون میره خرید !
(اینجاست که میگن سرشو بزنی تهشو بزنی مرکز خریده)
ناشناس:
همسرم برای دوساعت در یک سالن آرایش و زیبائی بود
البته فقط برای ارزیابی و قیمت گرفتن !
ناشناس:همسرم یک ماسک تقویتی صورت خرید
برای دو روز خیلی صورتش خوب شده بود ولی
بعدش ماسک افتاد !
همسرم دنبال ماشین زباله دوید و فریاد زد
“آیا برای انداختن زباله دیر کردم ؟ “
من هم دنبالش به سمت خیابان دویدم و فریاد زدم
” نه ، بپر توش! “
یک زوج بر سر یک چاه آرزو رفتند، مرد خم شد ، آرزوئی کرد و یک سکه به
داخل چاه انداخت.زن هم تصمیم گرفت آرزوئی کند ولی زیادی خم شد و ناگهان
به داخل چا ه پرت شد
مرد چند لحظه ای بهت زده شد بعد لبخندی زد و گفت:
” این واقعا” درست کار میکنه !!!!”
من از همسرم پرسیدم که برای سالگرد ازدواجمان به کجا برویم؟
او گفت: به جائی که تا حالا نرفتم
من گفتم: نظرت راجع به آشپزخانه چطوره !!؟
وقتی که یک زوج تازه مزدوج لبخند میزنند،همه میدونند چرا
ولی وقتی یک زوج ده سال پس از ازدواج لبخند میزنند همه حیرانند چرا ؟
یه ضرب المثل آموزنده هست که می گه :
مردن برای زنی که عاشقشی از زندگی باهاش آسون تره !!!
مثل چینی :اگر میخواهی برای یک روز معذب باشی مهمانی کن و اگر می خواهی برای یک
سال معذب باشی پرنده نگاهدار و اگر می خواهی مادام العمر معذب باشی زن بگیر !!!
فردوسی حکیم بزرگ ایرانی که همه قبولش دارن میگه:
که پیش زنان هرگز راز مگوی ، چو گویی ، سخن بازیابی به کوی !
دخترا به پنج گروه اصلی تقسیم میشن : گروه اول دخترائی هستند که پسرا رو بدبخت
میکنن! گروه دوم دخترایی هستند که اشک پسرا رو در میارن! گروه سوم دخترائی هستند
که جوون پسرا رو به لبشون میرسونن! گروه چهارم دخترائی هستند که کاری میکنن پسرا
روزی ۱۸ بارآرزوی مرگ کنن! گروه ۵ دخترائی هستند که به اشتباه فکر میکنن جزو
هیچکدوم از گروههای بالا نیستن !!!
زنان به خوبی مردان میتوانند اسرار را حفظ کنند ولی به یکدیگر می گویند
تا در حفظ آن شریک باشند !
دو راه برای خانم مهندس شدن هست:
۱٫اینقدر درس بخونی تا خانم مهندس شی.
۲٫ یه شوهر مهندس پیدا کنی !!!
دختر:موجودی است که:
وقتی تعجب میکند میگوید واااااااااا!!
وقتی خوشحال است میگوید بمیری الهییییییی!!
وقتی غمگین است آه میکشد
وقتی میترسد جیییییییغ بنفش میکشد
وقتی بدش می آید میگوید ویشششش .
وقتی خوشش می آید میگوید ووییییی.
همه عناصر ذکور گیتی در عشق او واله و سرگردانند . تاریخ تولد و شماره کفش با جناق
پسر عمه ی دختر خاله ی داماد همسایه ی پوریا پور سرخ را میداند !
از سوسک اصولا نمیترسد بلکه چندشش میشود!!!
تشخیص دختر ایرانی :
هرگز بینی هایشان عمل کرده نیست !
موهایشان خدادادی طلائی است و مادر زادی مش داره !
وقتی از کنار هم رد میشن هرگز به هم چپ چپ نگاه نمی کنند!
تمام زیور آلاتشان طلاوجواهرات اصل است!
تا قبل از ازدواج هر گز ابروهایشان را بر نمی دارند!(آه ای خدای من)
مذیت پسر بودن :
۱٫ دختر نیستید !
۲٫ همیشه خودتون هستید! (۱۰۰ مدل آرایش نمی کنید)
۳٫ فقط شما می تونید رئیس جمهور بشید!
۴٫ فقط شما می تونید برید ورزشگاه آزادی و فوتبال ببینید!
۵٫ برای دعوا کردن به بابا یا داداش بزرگتر احتیاج ندارید !
۶٫ توی اتوبوس جای بیشتری نسبت به دخترا دارید !
۷٫ در کمتر از ۱۰ دقیقه می تونید دوش بگیرید!
۸٫ هر جور که بخواهید لباس می پوشید!
۹٫ در کمتر از ۲ دقیقه لباس می پوشید و آماده می شید!
۱۰٫ و مهمتر از همه اینکه شما هیچ وقت نمی ترشید!
۱۱٫ از هرکی بخواهید میتونید بپرسید ساعت چنده !
زن به شوهر :
می خوای دفتر یادداشتت باشم تا همیشه همراهت باشم ؟
مرد :
عزیزم سر رسیدم باش تا هر سال عوضت کنم !
. روز اول که دیدمش بدجوری بهم خیره شده بود.
بعداً فهمیدم که چشماش چپه و داشته پیکان 57 رینگ اسپرت دو متر اونور تر رو نگاه میکرده!
2. یه آه از ته دل کشید.
بعداً فهمیدم که آه نبوده و آسم داره.
3. بهش یواشکی یه لبخند زدم، ولی اون قیافه جدی مردونش رو عوض نکرد. این خودداریش واسم خیلی جذاب بود.
بعداْ فهمیدم که خودداری نبوده، بلکه تاحالا تو کف اون پیکان 57 بوده و تازه متوجه من شده بود!!
4. آروم و با عشوه اومدم جلوش، دیدم تند تند داره بهم چشمک میزنه. کارش به نظرم با مزه اومد.
بعداً فهمیدم که تیک داره و پلک زدنش دست خودش نیست.
5. اومد یه چیزی بگه ولی از بس هول شده بود، به تته پته افتاده بود.
بعداً فهمیدم این بشر خدادادی هول هست و لکنت زبون داره.
6. سرش رو از شرمش انداخت پایین و گفت س س س سلام.
بعداً فهمیدم از شدت شرمش نبوده و میخواسته من دندونهای زردش رو نبینم.
7. بعد از یک سری اسم و فامیل بازی، ازم پرسید آخرین کتابی که خوندی اسمش چیه!؟ گفتم:
اَ...اَ...یادم نیست. گفت: چه جالب، نویسندش کیه!؟ از این تیکه بامزش خندم گرفت.
بعداً فهمیدم که تیکه نبوده و بیچاره چیزی به اسم iq اصلاْ نداره.
8. بوی عطرش بدجوری مستم کرده بود.
بعداً فهمیدم بوی عطر نبوده، بلکه ...
9. بهم گفت بیا یه کم قدم بزنیم. این حرفش خیلی به نظرم رمانتیک بود.
بعداً فهمیدم شاش داشته و میخواسته به سمت توالت عمومی حرکت کنیم.
10. ازش پرسیدم دانشگاه میری؟ گفت آره، مدرسمون تو دانشگاهه! از این شوخ طبعیش خیلی خوشم اومده بود.
بعداً فهمیدم که اصلاً هم شوخ طبع نیست و منظورش مدرسه افراد استثنایی توی دانشگاه شهید بهشتی بوده! /span>>/>
11. بهش گفتم داره دیرم میشه. گفت اگه میشه شمارت رو بده که بهت زنگ بزنم، من هم دادم و اون هم شماره رو زد تو مبایلش. ولی هیچوقت زنگ نزد!
بعداً فهمیدم کادوی تولد 30 سالگیش یه موبایل اسباب بازی بوده که همه جا با خودش میبردتش!
شنبه:
مرد:عزیزم امروز ناهار چی داریم؟
زن:ببین امروز قراره من و نازی با هم بریم ''فال قهوه روسی یخ زده'' بگیریم.میگن خیلی جالبه, همه چی رو درست میگه به خواهر شوهر نازی گفته ''شوهرت واست یه انگشتر میخره'' خیلی جالبه نه؟ سر راه یه چیزی از بیرون بگیر بیار!
یکشنبه:
مرد:عزیزم امروز ناهار چی داریم؟
زن:ببین امروز قراره من و نازی بریم ''کلاسهای روش خود اتکایی بر اعتماد به نفس ''ثبت نام کنیم هم خیلی جالبه هم اثرات خیلی خوبی در زندگی زناشویی داره, تا برگردم دیر شده,سر راه یه چیزی بگیر بیار!
دوشنبه:
مرد:عزیزم امروز ناهار چی داریم؟
زن:ببین امروز قراره من و نازی بریم شوی ''ظروف عتیقه''.میگن خیلی جالبه.ممکنه طول بکشه.سر راه از بیرون یه چیزی بگیر و بیار!
سه شنبه:
مرد:عزیزم امروز ناهار چی داریم؟
زن:ببین امروز من و نازی قراره با هم بریم برای لباس مامانم که میخواد برای عروسی خواهر نازی بدوزه دگمه بخریم.تو که میدونی فامیل مامانم اینا چقدر روی دگمه حساسند!ممکنه طول بکشه.سر راه یه چیزی از بیرون بگیر بیار!
چهارشنبه:
مرد:عزیزم امروز ناهار چی داریم؟
زن:ببین امروز قراره من و نازی با هم بریم برای کلاس ''بدنسازی'' و ''آموزش ترومپت'' ثبت نام کنیم.همسایه نازی رفته میگه خیلی جالبه.ترومپت هم که میگن خیلی کلاس داره مگه نه؟ ممکنه طول بکشه چون جلسه اوله.سر راه یه چیزی بگیر بیار!
پنج شنبه:
مرد:عزیزم امروز ناهار چی داریم؟
زن:ببین امروز قراره من و نازی بریم خونه همسایه خاله نازی که تازه از کانادا اومده.میخوایم شرایط اقامت رو ازش بپرسیم.من واقعاً از این زندگی ''خسته '' شدم!چیه همش مثل کلفتها کنج خونه! به هر حال چون ممکنه طول بکشه یه چیزی از بیرون بگیر بیار!
جمعه:
مرد:عزیزم امروز چی ناهار داریم؟
زن:ببینم تو واقعاً ''خجالت'' نمیکشی؟یعنی من یه روز تعطیل هم حق استراحت ندارم؟واقعاً نمیدونم به شما مردای ایرونی چی باید گفت!نه واقعاً این خیلی توقع بزرگیه که انتظار داشته باشم فقط هفته ای یه بارشوهرم من رو برای ناهار بیرون ببره؟!؟!؟
تا حالا داستان عشقی خوندید؟ از همون عشقی مزخرف هایی که اگثر دخترها می خونن. پسره نجار با بازوهای سترگش دختر شاه پریون رو در آغوش می کشه و ... اگر نخوندید برید حتما برای امتحانم که شده بخونید یا اگر مثله من حوصلشو ندارید از یکی بخواید که براتون تعریف کنه خلاصه ی چند تا شو.
چیزی که تو همه ی این داستان ها مشترکه اینه که دختره راحت به پسره نمی تونه برسه. حالا به هر دلیل. این گداس اون پولدار یا برعکس یا هر چی! نتیجه: دختر باید یک سری سختی با challenge رو برای رسیدن به پسره پشت سر بگذاره. حالا یکی این وسط ممکنه پیدا شه بگه ''دخلی وار؟'' یعنی خوب گوزن به شقایق چی کار داره؟!
قبل از این که رابطه ی بین گوزن و شقایق رو براتون بگم، این مورد رو در نظر بگیرید:
دختر های خوشگل (که 2 درصد دخترها رو تشکیل می دن) و دخترهایی که فکر می کنن خوشگلن (که 95 درصد چماعت نسوان رو تشکیل می دن) یک عادت بدی دارن و اون هم اینه که فکر می کنن به خاطر این که دخترن و خوشگلن ؛ همیشه حرف حرفه اوناست. در ضمن اگر ریاضی تون انقدر قوی هست که دنباله 3 درصد بقیه ی دخترها بگردید، اون بیچاره ها فکر می کنن بی ریختن و از حوزه ی صحبت ما خارج اند.
حالا هر چی دختر ها واقعا خوشگل تر باشن ، عکس العمل جامعه هم نسبت به اونا عجیب تر میشه. هر جا می رن همه تحویلشون می گیرن. همه دنبالشونن. همه می خوان باهاشون دوست شن. روزی کلی پسر می رن سراغشون و اونا تفریحشون اینه که با حال پسرا رو گرفتن حال کنن یا ببرنشون لب چشمه و تشنه بر گردوننشون. نتیجه این می شه که به محض این که چیزی مطابق میلشون نباشه شروع می کنن به سلیته بازی در آوردن و خودشونو لوس کردن. ولی جالب این جاست که در همون لحظه خودشون خوب می دونن که دارن سلیته بازی در میارن و بی خودی ادا در میارن؟.
حالا این دخترها واقعا چی می خوان؟! اگر شما فهمیدید به من هم خبر بدید من تا حالا نتونستم بفهمم که جنس مونث واقعا از یک مرد چی می خواد. نه تنها من هیچ کسی رو هم ندیدم که بتونه جواب قانع کننده ای به این سوال بده. فروید روانشناسه معروف بعد از سی سال تحقیق به این نتیجه رسیده که نمی تونه به این سوال جواب بده. از جواب های کلیشه ای که خود دخترها به این سوال می دن مثل این که ما صداقت می خوایم و فلان و بهمان می رسیم به رابطه ی گوز با - ای وای ببخشید - گوزن با شقیقه یا شقایق هر کدوم که دوست داشتید. حد اقل چیزی که میشه گفت اینه که دخترها challenge می خوان. مردی رو می خوان که همونطور که هزار بار تا حالا تا تاکید کردم در کنترل رفتار و گفتار و احساساتش و .... باشه. دنبال مردی هستن که بتونه هر وقت اونها خودشونو لوس کردن با یک در کونی سر جاش بشونتشون ولی نه با یه دره کونیه فیزیکی با یک رفتاری که مساوی یک در کونی به موقع باشه. برای همین میاد و پسر ها رو تست می کنه تا ببینه کی از پسه این کار بر میاد. اگر تا دختره شروع به سلیته بازی در آورد پسره جازد و به گه خوردن افتاد تو امتحان رفوزه شده. اگر متوسل به خشونت شد و اون هم صداشو بالا برد سلیته بازی از نوعه مردونه در آورد، بازی رو باخته! پس چه باید کرد؟
تا حالا داستان عشقی خوندید؟ از همون عشقی مزخرف هایی که اگثر دخترها می خونن. پسره نجار با بازوهای سترگش دختر شاه پریون رو در آغوش می کشه و ... اگر نخوندید برید حتما برای امتحانم که شده بخونید یا اگر مثله من حوصلشو ندارید از یکی بخواید که براتون تعریف کنه خلاصه ی چند تا شو.
چیزی که تو همه ی این داستان ها مشترکه اینه که دختره راحت به پسره نمی تونه برسه. حالا به هر دلیل. این گداس اون پولدار یا برعکس یا هر چی! نتیجه: دختر باید یک سری سختی با challenge رو برای رسیدن به پسره پشت سر بگذاره. حالا یکی این وسط ممکنه پیدا شه بگه ''دخلی وار؟'' یعنی خوب گوزن به شقایق چی کار داره؟!
قبل از این که رابطه ی بین گوزن و شقایق رو براتون بگم، این مورد رو در نظر بگیرید:
دختر های خوشگل (که 2 درصد دخترها رو تشکیل می دن) و دخترهایی که فکر می کنن خوشگلن (که 95 درصد چماعت نسوان رو تشکیل می دن) یک عادت بدی دارن و اون هم اینه که فکر می کنن به خاطر این که دخترن و خوشگلن ؛ همیشه حرف حرفه اوناست. در ضمن اگر ریاضی تون انقدر قوی هست که دنباله 3 درصد بقیه ی دخترها بگردید، اون بیچاره ها فکر می کنن بی ریختن و از حوزه ی صحبت ما خارج اند.
حالا هر چی دختر ها واقعا خوشگل تر باشن ، عکس العمل جامعه هم نسبت به اونا عجیب تر میشه. هر جا می رن همه تحویلشون می گیرن. همه دنبالشونن. همه می خوان باهاشون دوست شن. روزی کلی پسر می رن سراغشون و اونا تفریحشون اینه که با حال پسرا رو گرفتن حال کنن یا ببرنشون لب چشمه و تشنه بر گردوننشون. نتیجه این می شه که به محض این که چیزی مطابق میلشون نباشه شروع می کنن به سلیته بازی در آوردن و خودشونو لوس کردن. ولی جالب این جاست که در همون لحظه خودشون خوب می دونن که دارن سلیته بازی در میارن و بی خودی ادا در میارن؟.
حالا این دخترها واقعا چی می خوان؟! اگر شما فهمیدید به من هم خبر بدید من تا حالا نتونستم بفهمم که جنس مونث واقعا از یک مرد چی می خواد. نه تنها من هیچ کسی رو هم ندیدم که بتونه جواب قانع کننده ای به این سوال بده. فروید روانشناسه معروف بعد از سی سال تحقیق به این نتیجه رسیده که نمی تونه به این سوال جواب بده. از جواب های کلیشه ای که خود دخترها به این سوال می دن مثل این که ما صداقت می خوایم و فلان و بهمان می رسیم به رابطه ی گوز با - ای وای ببخشید - گوزن با شقیقه یا شقایق هر کدوم که دوست داشتید. حد اقل چیزی که میشه گفت اینه که دخترها challenge می خوان. مردی رو می خوان که همونطور که هزار بار تا حالا تا تاکید کردم در کنترل رفتار و گفتار و احساساتش و .... باشه. دنبال مردی هستن که بتونه هر وقت اونها خودشونو لوس کردن با یک در کونی سر جاش بشونتشون ولی نه با یه دره کونیه فیزیکی با یک رفتاری که مساوی یک در کونی به موقع باشه. برای همین میاد و پسر ها رو تست می کنه تا ببینه کی از پسه این کار بر میاد. اگر تا دختره شروع به سلیته بازی در آورد پسره جازد و به گه خوردن افتاد تو امتحان رفوزه شده. اگر متوسل به خشونت شد و اون هم صداشو بالا برد سلیته بازی از نوعه مردونه در آورد، بازی رو باخته! پس چه باید کرد؟