پایگاه اتمی دختر پسرای ایرونی

اینجا تنها جاییه که میتونی راحت حرف دلتو بزنی

پایگاه اتمی دختر پسرای ایرونی

اینجا تنها جاییه که میتونی راحت حرف دلتو بزنی

داستان خواستگاری از دخترها

داستان خواستگاری از دخترها

عروس عادی : با اجازه بزرگترها بله (این اصولا مثل بچه آدم بله رو میگه و قال
قضیه رو میکنه)

عروس لوس: بع..........له...

بقیه توی ادامه مطلب

داستان خواستگاری از دخترها

عروس عادی : با اجازه بزرگترها بله (این اصولا مثل بچه آدم بله رو میگه و قال
قضیه رو میکنه)

عروس لوس: بع..........له...

عروس زیادی مؤدب : با اجازه پدرم، مادرم، برادرم، خواهرم، دایی جون، عمه جون، زن
عمو کوچیکه، نوه خاله عمه شکوه، اشکان کوچولو، ... ، مرحوم زن آقاجان بزرگه ،
قدسی خانوم جون ، ...(این عروس خانوم آخر هم یادش میره بگه بله واسه همین دوباره
از اول شروع میکنه به اجازه گرفتن...)

عروس خارج رفته: با پرمیشن گریت ترهای فمیلی ...

عروس خجالتی: اوهوم (قابل توجه بعضیا)

عروس پاچه ورمالیده: به کوری چشم پدر شوهر و مادر شوهر و همه فک و فامیل این
بزغاله (اشاره به داماد) آره.... وضعیت داماد کاملا قابل پیش بینی است))


عروس هنرمند: با اجازه تمامی اساتیدم، استاد رخشان بنی اعتماد، استاد مسعود
کیمیایی، ...، اساتید برجسته تاتر، استاد رفیعی، ... ، مرحوم نعمت ا.. گرجی ،
شیرعلی قصاب هنرمند، روح پر فتوه مرحومه مغفوره مرلین مونرو، مرحوم مارلین دیتریش
، مرحوم مغفور گری گوری پک و ... آری میپذیرم که به پای این اتللوی خبیث بسوزم چو
پروانه بر سر آتش ...

عروس داش مشتی: با اجزه بروبکس مُجلی نیست من که پایه ام ... (با عرض تشکر از داش
اسی

عروس زیادی مؤمن و معتقد: بسم ا.. الرحمن الرحیم و به نستعین انه خیر ناصر و معین
... اعوذ با... منم شیطان رجیم یس و القرآن الحکیم .... الی آخر .... ( و در آخر
) نعم !!!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد